Je lui ai dit ce
qu' il voulait entendre de
manière qu' il soit content.
من آنچه راکه او میخواست بشنودبطوری که راضی باشد گفتم .
در فصل 8 حرف ربط به معنی (بطوری که)را دیدیم.حال لازم است که اختلافی که در فصل 8 و این قسمت با subjonctif. دارد را بدانیم حال اگر جمله خبری باشد دیگر قصد و نتیجه را نمی رساند
ولی اگر التزامی باشدباید قصدی که برای رسیدن به چیزی است برساند .حال به چند مثال توجه میکنیم.
بدون قصدی برای رسیدن به هدف => با indicatif: en
conséquence = (بنا براین )
Il n' est pas venu
et en conséquence
il n' a pas reçu son argent.
او نیامده است بنا براین پولش را در یافت نکرده .
باداشتن قصدی برای رسیدن به هدف => با subjonctif: de manière que = (بطوری که)
Je lui ai dit ce
qu' il voulait entendre de
manière qu' il soit content.
من آنچه راکه او میخواست بشنودبطوری که راضی باشد گفتم .*
* این بدان معناست که میتواند معنی مختلف داشته باشد:
Il a fait beaucoup de sport de manière qu' il reste en forme.
چون او زیاد ورزش کرده ،اندامش خوب مانده(بدون قصدقبلی).
Il fait beaucoup de sport de manière qu' il soit en forme.
او زیاد ورزش میکندبطوری که ،اندامش خوب بماند(با قصدقبلی)
حرف ربط های زیر نیز همین منظور را میرسانند.
de sorte que = بنابراین
(با indicatif)
Il a fait ce qu'
on lui a demandé de
sorte que personne ne peut lui adresser le moindre reproche.
او هر آنچه ازاو خواسته ایم انجام داده بطوریکه هیچکس نمیتواندکوچکترین سرزنشی کند.
de sorte que =بطوری که (با
subjonctif)
Il a fait ce qu'
on lui a demandé de
sorte que personne ne puisse lui adresser le moindre reproche.
او هر آنچه ازاو خواسته ایم انجام داده بطوریکه هیچکس نتواندکوچکترین سرزنشی کند.
aussi ... que = به همان نسبت (با indicatif)
Elle est aussi
belle qu'
elle est infidèle.
او به همان نسبت که زیباست نا مهربان است.
aussi ... que = آنقدر که (با subjonctif)
Cette femme, aussi
belle
soit-elle, dépasse les limites
du permis.
این خانم آنقدر که زیبا باشد از حد خود فراتر میرود .