|
مثال |
|
|
Je le laisse faire ce qu' il veut. = من او را آزاد میگذارم تا هر چه میخواهد بکند. |
|
|
Je le laisse partir en Angleterre. = من به او اجازهً رفتن به انگلستان را میدهم. |
|
|
Je le laisse y aller. = من به او اجازهً رفتن به آنجا را میدهم. |
|
|
Je le laisse en prendre. = من به او اجازهً میدهم از آن بردارد. |